سایهروشن طنزگرام
جدیتزدایی و سیاستزدایی کنشهای فضای مجازی در ایران
|
تلاش مجازیستها برای خنداندن
سایهروشن طنزگرام
تعداد بازدید : 21
هنر «طنز» و «طنزنویسی» زمانی با اقبال مخاطبانش مواجه میشود که علاوهبر شناخت اصول ادبی، واجد نکتهبینیهای ظریفی باشد و بتواند با چاشنی طنز، ضریب نفوذ نقد را بین مردم ارتقا دهد. این روزها با گسترش شبکههای اجتماعی و قدرت اثر آن در جامعه امروز ایرانی، شاهد شکل جدیدی از پدیده طنز در دنیای مجازی هستیم که از مسائل مختلف اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، جدیتزدایی میکنند. این شکل طنزنویسی در دنیای مجازی، لاجرم دچار نوعی بیهویتی از سمت خالقانش است اما هستند طنزپردازانی که با هویت حقیقی و همچنین متکی به آموزههای طنزنویسی در دنیای مجازی فعالیت میکنند. با سه تن از طنزنویسان جوان درمورد حضور طنزنویسان در رسانهها و شبکههای اجتماعی گفتوگو کردیم که در ادامه میخوانید.
رسانههای طنز جوابگوی فعالان این حوزه نیستند رضا ساکی 14 سال است که در رسانهها مشغول نوشتن طنز و نقد است و در این سالها با رسانههایی چون گلآقا، همشهری، مردمسالاری، قدس، جامجم و...
همکاری داشته است. سردبیری و نویسندگی برنامه «جوونی به وقت فردا» در رادیو جوان و مدیریت پایگاه خبری گلونی از فعالیتهای وی به شمار میرود. ساکی میگوید یکی از مواردی که باعث میشود تا همیشه مطالب طنز با جبههگیریهای اصناف و مسئولان روبهرو شود، سوءتفاهم و فهم نادرست از درک و منظور نویسنده و شاعر است که باعث شده تا طنز بهعنوان عاملی مزاحم قلمداد شود. خیر، با این گفته خیلی موافق نیستم. به شخصه موضوعی را که احساس کنم باید به آن پرداخته شود و درد مردم است در حیطه کار روزنامهنگاری خودم به آن میپردازم. اما باید بگویم امکان پرداختن به بعضی چیزها در فضای مجازی وجود ندارد. در اینستاگرامی که محلی برای تفریح و سرگرمی مخاطب است و در آن مخاطب به دنبال گذراندن وقت آزاد خود است چگونه میتوان انتظار داشت که حرفهای تخصصی را درخصوص مسائل کشور دنبال کند. بیش از هر چیز مخاطب در اینستاگرام به دنبال اطلاع از زندگی شخصی فلان بازیگر و سرگرمیهای مخصوص خود است و مطرح کردن مطالب تخصصی از حوصله مخاطب خارج است و خیلی هم بازخورد ندارد. درحالی که در فضای توئیتر فکر میکنم شرایط بهتر و مستعدتری برای بیان نظرات کارشناسی فراهم است.
البته سعی کردم همواره و تا آنجا که فرصت و شرایط اجازه دهد در صفحه شخصیام در اینستاگرام، نقدهایی را به صورت مختصر درخصوص کاستیهای جامعه با هواداران درمیان بگذارم ولی با توجه به محدودیتهای کاراکتری که در اینجا وجود دارد، مطالب تخصصیتر را در سایت منتشر میکنم. همیشه طنزپرداز در مواجهه با مسائلی که حساسیتهایی را در کشور، شهر و محله خود به وجود آورده است، احساس مسئولیت میکند و در صف مقدم منتقدان قرار میگیرد. البته باید گفت که وظیفه او حل مشکلات جامعه و ارائه فرمول به مردم و مسئولان نیست بلکه بیشتر شناسایی مشکلات و ارائه نقدهای منصفانه و صحیح است. روزنامهنگار طنزنویس همیشه سعی کرده تا به کمک مسئولان بیاید و در جاهایی که مسئول از کمبودهای حوزه خود غافل است او را تحریک کند تا قدمی برای حل آن بردارد. نمونههای این فعالیتها را خودم در این سالها برای حفظ ابنیه تاریخی و محیطزیست انجام دادم که بسیاری از آنها مورد توجه مسئولان امر قرار گرفت و به حل آن پرداختند. نقدهای طنز رسانهها همیشه در شکلدهی به افکار جمعی تاثیرگذار بودند، در این خصوص پیش آمده که اشخاص سیاسی برای منفعتهای شخصی از شما درخواست مطلب سفارشی کنند؟
این موضوعی که گفتید تا حالا برای من اتفاق نیفتاده است ولی پیش آمده که سازمانی درخواست مطلبی را درمورد فعالیتهای خودشان داشتند که در عالم تبلیغات، امری عادی است ولی اینکه کسی بخواهد با درخواست مطلب سفارشی درجهت منفعتهای گروهی و حزبی خود از ما طنزپردازان بهرهبرداریهای سیاسی کند، فکر نکنم همکاران من به این درخواستها جواب مثبت دهند.
تغییر مدیریتی در شهرداری باعث شد تا مثل هر نشریه دیگری انتشار آن متوقف شود. درمدت سه سال از انتشار آن 600 شماره و بهصورت روزانه در مترو منتشر کردیم که در آن زمان بازخوردهای خوب مردم و نکاتی که پیشنهاد میدادند کلاس درس خیلی خوبی برای من و سایر همکارانم بود. این توجه مردم که نشان از فهم بالا و نکتهبینی آنها دارد همیشه در کارهای من کمک بزرگی بوده و مدام از آنها یاد گرفتم.
درحال حاضر مجله خطخطی و سهنقطه را داریم که مجلات تخصصی طنز هستند؛ در روزنامههای کشور هم بسیاری از آنها به صورت ثابت یا در روزهای خاصی صفحات و ستونهای طنز دارند که همواره مورد توجه مخاطبان خاص خود هستند. با توجه به فعالان بااستعدادی که در این حوزه داریم و همچنین نیاز مخاطبان به نقدهای درست و کاربلد باید سعی کنیم تا روزبهروز بر گستره تعداد رسانههای طنز کشور بیفزاییم. درطنز مطبوعاتی، موضوعات روز مدنظر نویسنده است که سعی شده تا حد امکان با زبان نوشتاری ساده و قابل فهم ارائه شود درحالی که متن کتاب بیشتر به مسائل فلسفی و عمیقتر میپردازد و مخاطبی که به سراغ کتابهای این حوزه میرود، آشنایی اندکی با ادبیات دارد و میتواند با متن آن ارتباط برقرار کند.
غفلت رسانههای انقلابی از طنز
محمدرضا شهبازی نزدیک به چهار سال است که مجموعه باشگاه طنزنویسان انقلاب را در مجموعه دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب راهاندازی کرده است. مجموعهای که کلاسهای آموزشی، نشستها و محافل تخصصی، فعالیتهای رسانهای و بسیاری برنامه دیگر را برگزار میکند. انتشار ضمیمه راه راه روزنامه وطن امروز، سایت راه طنز از کارهای وی در حوزه مطبوعات به شمار میآید. گفتوگو با وی را در ادامه میخوانید. مطمئنا اینکه در روزگار فعلی با حجم زیادی از تولیدات با درونمایه طنز روبهرو هستیم، امری بدیهی است ولی همه آنها در زمره طنز فاخر ادبی قرار نمیگیرد و باید مرز مشخصی را برای آنها قائل بود.
هجو همیشه با تمسخر و لودگی همراه است درحالی که در طنز فاخر با این موضوعات روبهرو نیستیم و شاید تعریفی که در میان مردم وجود دارد هر نوع مطلب فکاهه و هزل را طنز مینامند و کمتر شدن مرزها باعث شده تا دچار چنین مشکلاتی شویم. در اینجا وظیفه من طنزپرداز است که سعی کنم با تهیه خوراکهای زیاد برای مخاطب آنها را از دنبال کردن این مطالب سخیف برحذر دارم.
تفاوت طنز مطبوعاتی با گونههای دیگر طنز در این است که براساس سوژههای روز مشخص میشود تا در حد خود مشکلات را به مسئولان گوشزد کند که البته این مهم نیازمند هوشمندی و نگاه حرفهای نویسنده به موضوع است تا ریشههای مشکلات را هر چه بهتر شناسایی کند. مثلا در شرایط بد اقتصادی الان، طنزنویس ممکن است این موضوع را در کاهش ارتباط با دنیای فعلی مطرح کند که برخلاف اصل موضوع شاید مخاطب را دچار گمراهی کند درحالی که این آدرس اشتباه دادن است. در سالهای اخیر کلیپهایی که از دیدار با ایشان بیرون آمده و مورد توجه مردم قرار گرفته، بیشتر به اشعار طنز اختصاص داشته است.
مطمئنا وقتی بالاترین مقام کشور نسبت به مسائل مطرح شده بازخورد جالبی دارند و لبخند میزنند، میتواند در رویکرد مسئولان هم تاثیر بگذارد و کمتر شاهد مقاومت در انتشار محتوای طنز باشیم. حتی در روزگار فعلی که به برکت شبکههای اجتماعی، مردم دارای صفحات شخصی هستند با حجم انبوهی از مطالب طنز روبهرو هستیم که مقابله کردن با آن را نسبت به گذشته مشکل کرده است. طنز همیشه سختتر از سایر قالبهای ادبی است و به قول جناب زرویی نصرآباد، طنز بعد تخصصی ادبیات است و همانطور که یک پزشک بعد از اخذ دوره عمومی تخصص میگیرد، طنز هم بعد تخصصی ادبیات است و فرد بعد از آشنایی با اصول نوشتن، میتواند وارد این حوزه شود.
البته باید گفت که چطور میتوان در نبود ستون طنز در رسانهها انتظار داشت که طنزپرداز رشد کند. البته این رشد در رسانههای ارزشی و حزباللهی در این سالهای اخیر کمتر وجود داشته است. افرادی که در این حوزه هستند رسما بعد از گذراندن دورههای آموزشی میتوانند متن بنویسند، کتاب منتشر و در رسانههای فعالیت کنند. بدونشک اگر طنزپرداز انقلاب میخواهیم راهی نداریم جز اینکه فضای فعالیت را ایجاد کنیم. چند سال پیش و با مورد اقبال قرار گرفتن انیمیشنهای «دیریندیرین» از کلی نهادها سفارش کار آمد که محتوایی شبیه آنها میخواهیم درحالی که اصلا خیلی از آنها ستون طنز نداشتند.
پیشنهاد تخریب کاندید ریاستجمهوری را رد کردم
مهدی فرجاللهی را باید یکی از طنزنویسان بااخلاقی دانست که همیشه رعایت احترام در صحبتها و کارهای او دیده میشود. پای ثابت اکثر برنامههای طنز تهران است و به گفته خودش هر کاری را برای پیشرفت طنزنویسی انجام میدهد. سالها نویسندگی در برنامههای طنز رادیو، نشریات مکتوب از قبیل گلآقا، سهنقطه و مجلات رشد آموزش و پرورش را در کارنامه خود دارد و معتقد است اگر طنزنویس چارچوبها و حدود خود را بشناسد و بداند که چه شکلی حرکت کند، هیچوقت دچار مشکل نمیشود. گفتوگو با وی را در ادامه میخوانید.
به نظرم با هر رسانه میتوان برای انتقال پیام به مخاطب استفاده کرد. حالا این رسانه میخواهد سایت باشد یا روزنامه یا شبکههای اجتماعی. به هر حال هر کدام از آنها برای خود، مخاطبان خاص خودش را دارد و طنزپرداز باید با هنر خود به دنبال تولید محتوا براساس ویژگیهای آن رسانه باشد. دراین سالها شکلگیری بستر اینترنت و اپلیکیشنهای ارتباطی که روزبهروز هم بر تعداد آنها افزوده میشود، میتوانند محدودیتهای رسانههای سنتی از قبیل روزنامه، صداوسیما و... را کنار بزنند و مطالب نویسندگان و شاعران را خیلی راحت و بدون پرده با مخاطبان خود به اشتراک بگذارند؛ البته نباید میزان لایک و نظرات مثبت مخاطبان را ملاکی برای خوب بودن اثر دانست چون ممکن است همان نظر از جانب کارشناسان و داوران مورد تایید نباشد. خیر، این موضوع تا به حال برای من اتفاق نیفتاده است و آن را باید مرهون زحمات اساتیدی چون ناصر فیض، عمران صلاحی، زندهیاد منوچهر احترامی، ابوالفضل زرویی نصرآباد و... دانست که باعث شده همیشه از ادب و احترام در بیان مطالب خود استفاده کنم. زندهیاد منوچهر احترامی همیشه در سوالهایی که پیرامون حساسیتهای نوشتن طنز وجود داشت با این عنوان بیان میکردند که من روی خطقرمز مینشینم اما رنگی نمیشوم. بدونشک اگر کسی چارچوبها و حدود خود را بشناسد و بداند که چه شکلی حرکت کند، دچار مشکل نمیشود. هنر طنزپرداز این است که مشکلات و مسائل را با زبان متفاوت بیان کند. زندهیاد کیومرث صابری میگفتند وقتی شما مطلبی را درمورد فردی مسئول مینویسید باید بهگونهای باشد اگر آشنایی از آن فرد با مطلب روبهرو شد، احساس خجالت نکند. تا حالا پیش آمده که سفارش مطلبی درراستای تمجید فرد یا تخریب شخص خاصی داشته باشید؟ بسیار پیش آمده که نهادها برای تقویت موضوعی و نهادینه شدن آن درمیان جامعه از همفکری ما استفاده کردند و با توجه به اهمیت موضوع از آن استقبال کردم. فرهنگسازی در زمینه استفاده نکردن از موادمخدر یا حمایت از کار و تولید ایرانی با انتشار کتاب، نمونههایی از این کارها بودند.
همچنین در انتخابات ریاستجمهوری دوره پیش هم پیشنهادی از ستاد انتخاباتی یکی از کاندیداها مبنیبر تخریب رقیبشان شد که چون جنبه منفی داشت آن را قبول نکردم. مطمئنا این دیدارها تاثیر دارد و طنز را در جامعه گسترش میدهد اما این موضوع هم باید مد نظر قرار گیرد که چون بعضی مدیران قدرت تشخیص سره از ناسره را در ارزیابی متون طنز ندارند بهطور کلی با هر متن طنزی مقاومت میکنند. البته حتی در شوراهایی که از حضور افراد متخصص بهرهمند است، دیده شده که نگرشهای شخصی، جای خود را به ارزیابیهای کارشناسی داده است و خیلی از متنهای فاخر اجازه چاپ و انتشار را نگرفتند. جدیتزدایی و سیاستزدایی کنشهای فضای مجازی در ایران
تعداد بازدید : 26
کنشهای سالهای اخیر در فضای مجازی جامعه ایران، واجد وجوه نمایشی، تبلیغاتی، ابزاری و مصرفی شده است. این وجوه در برخی موارد آنچنان حاد میشوند که متن را به حاشیه حواشی نمایشی و پرستیژساز میبرند. فقط کافی است بروزات فعالیتهای اجتماعی و گاه سیاسی کنشگران این عرصه را در چند نمونه به یاد آورید تا درک این گزاره که تا چه حد متن به حاشیه رفته، آسان شود. مثلا قرار است تعدادی دختر و پسر در زمینه یک کنش اجتماعی با محتوای «حمایت از حقوق حیوانات» در اینستاگرام پستی منتشر و بر ضرورت مراقبت از گربههای خیابانی تاکید کنند؛ نمایشی که در کلیپشان به راه میافتد در کنار نشان دادن یک یا چند گربه بیچاره، واجد نشانههای پررنگی از سبک زندگی تینیجری بورژواهای ایرانی، نمادهای پنهانمانده در لایههای مختلف روابط ایرانیان، طرز حرف زدن لوس و استفاده حاد از واژگان خودساخته غربی-ایرانی خواهد بود. اینها را اضافه کنید به اصطلاحات ظاهرا «کول» بچه پولدارها و احتمالا پر از خودنمایی مبتنیبر جدیدترین مدهای لباس و تازهترین رنگها و مدلهای مو، ساعت، کفش، کتاب و... . دیدن چنین کلیپی چنان مساله اساسی و متنی «حمایت از حقوق حیوانات» و در اینجا مثلا گربههای خیابانی را به حاشیه میراند که تیزترین افکار و نگاهها از ارتباط دادن آنچه میبینند با آنچه «باید» درخصوص حقوق حیوانات رعایت کرد، ناتوان خواهند ماند. متن چنان به حاشیه رانده میشود که هرگونه جدیتی از امری بهغایت جدی نظیر «حفظ حقوق حیوانات» زدوده شده و هیچ القای معناداری درخصوص امر مذکور به مخاطب صورت نمیگیرد. کنشهای اینچنینی در فضای مجازی کشور ما سطوح و تنوع بسیار زیادی دارد و تقریبا همه ما را اعم از نخبه، هنرمند، سلبریتی، مسئولان چهره فرهنگی و عامه مردم درگیر خود میسازد. بهویژه اگر این وجه نمایشی و جدیتزدایی کنشهای فضای مجازی با فرهنگ عمومی، با روحیه طنازانه و تمایل جنونآمیز این روزهای طبقه متوسط شهری در ایران به «کول بودن» ادغام شود، فضا را به طرز حادتری اگزجره میکند. نمونههای اعلای این کنشهای اگزجره را در جریان وقوع زلزله کرمانشاه و پسلرزههای متعاقبش در فضای مجازی شاهد بودیم؛ همچنین در جریان همه مشکلاتی که این سالها برای هموطنانمان بهوجود آمد، اعم از گرانیها و فقدان امنیت خودروها، خرید و فروشهای بیمنطق دلار، سکه، خودرو و مستغلات، نزاعها، خشونتهای خیابانی و... که جان و مال عدهای از هموطنانمان را با مخاطرات جدی مواجه کرد، و هرکدامشان بهتنهایی میتوانست در یک فضای مجازی/ حقیقی «معقول» بستری را برای مطالبات منطقی اجتماعی و سیاسی و اقتصادی سازنده فراهم کند، چطور به بهانههای جوکسازی و بانمکبازی بدل شده و به این واسطه امکانات مطالبهگری جدی سیاسی و اجتماعی بهمنظور اصلاح بسیاری از ساختارها و سوژهها را از بین برده است. گاه در این زمینه، روحیه تیز و طناز و احتمالا هوشمند ایرانیها مورد ستایش قرار میگیرد و گفته میشود در فضایی بسته که راه انتقاد مسدود است، مردم به طنزهای انتقادی روی میآورند؛ گاهی هم در همین مسیر، هر منتقدی به این نوع کنشهای طنازانه و کمیک با اتهاماتی ازجمله «ستایندگان غم و غصه» و «با خودشان هم قهر» و... رانده میشوند و آن پدیده «کول بودن» به هر قیمتی بیشتر و بیشتر عمق مییابد. اما آنچه در این منطق نیمهکاره مغفول میماند خلط بین این کولبازی خنک با کار طنز انتقادی کاملا برنده و سوزاننده است! کارهایی که اتفاقا به دلیل دارا بودن وجوه ناب سیاسی و جدیت اخلاقمدارانه و آرمانخواهانه انسانی، برّنده و سوزانندهاند. آنچه در فضای مجازی ایرانی بهعنوان شوخی با رخدادهای عموما فاجعهبار که پر از وجوه جدی، سیاسی و اجتماعی هستند، رخ میدهد نهتنها عاری از آن جدیت سیاسی موجود در یک اثر طنز اصیل است، بلکه در اشکال لوده، پوچ و مضحکی که به خود میگیرد و نشان از عاری بودن اندیشه جدی در پس آنها است، هم محوکننده وجه جدی حیات اجتماعی است، هم نابودکننده وجه پررنگ سیاست و مواجهههای طبقاتی در زندگی کنونی. به همین دلیل آنچه در اینجا دیده میشود یک کنش جمعی «جدیتزدا» و «سیاستزدا» است و عموما حکم مصرف مخدری را دارد که با آن بتوان در مجاورت مصیبت و سختیهای موجود در حیات کنونی «شنگول» شد، مصائب را تاب آورد و با وضعیت مصیبتبار ادامه داد. |
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|